ساختار و معنا در سینما
![ساختار و معنا در سینما ساختار و معنا در سینما](http://cinemamaena.ir/wp-content/uploads/2018/07/images1.jpg)
ساختار و معنا در سینما
“آبرامسون با تأکید بر تناقضات موجود در اثر وولن و با مقایسه تلقی او با برداشتهای دیگری که پازولینی(در مقالهء «سینمای شعر»1)مطرح کرده است نتیجه میگیرد که بررسی ساختاری نشانهشناسی در سینما نمیتواند یک رمز کنترلکننده یعنی نظام زبان2یا قواعد نحوی را،به عنوان بنیان ابزاری برای سینما در مقام وسیلهء ارتباطی در اختیار گیرد. در اینجا مهم این است که معنا،از نظر منتقد نگرهء مؤلف،پیش از سبک بصری یا میزانسن فیلم وجود ندارد،همچنین معنا و ساختار پیش از بیان فردی و مشخص وجود ندارند. اگر«هستهء مرکزی معناها و نقشمایههای مضمونی»در سبک و صحنهپردازی وجود نداشته باشند،آنها را کجا میتوان یافت؟ وولن برای پاسخ به این سؤال به آنچه بعد معناشناختی فیلم مینامد متوسل میشود و در اثر یک کارگردان به دنبال«رویکردی ساختاری» است. برای مثال در ادبیات،چارچوبی مفهومی وجود دارد که پیشاپیش و فینفسه دارای معنا است و تمهیدات صوری دارای سبک یا دارای نحوه بیان را میتوان بر آن مبتنی کرد. »وولن این امکان که فیلمنامه زمینهء از پیش موجود بیان سینمایی باشد را رد میکند،زیرا عقیده دارد«ترکیببندی52» تنها میتواند مؤخر بر فیلم حاصل شود. »23 و بالأخره برای وولن،زبان سینما براساس نظامی قرادادی از نشانهها بنا شده است که عبارت است از رمز آن حکایت اصلی که در افسانهها و اسطورههای قومی یافت میشود؛ اما این حکایتهای اصلی در زبانی تجریدی بیان شده و دارای مفهوم شدهاند. برای وولن این بعد کلامی-روایی است که در نهایت به فیلم،ساختار خاص آن را میدهد،و بعد بصری-صوری فیلم(به سادگی)تحتالشعاع کیفیت سبک و نحوهء بیان آن است.”