کیلین مورفی بازیگر و تهیه کننده فیلم «چیزهای کوچک مانند این» داستان ساده و تاثیرگذار آن را موجب موفقیتش میداند
![کیلین مورفی بازیگر و تهیه کننده فیلم «چیزهای کوچک مانند این» داستان ساده و تاثیرگذار آن را موجب موفقیتش میداند کیلین مورفی بازیگر و تهیه کننده فیلم «چیزهای کوچک مانند این» داستان ساده و تاثیرگذار آن را موجب موفقیتش میداند](http://cinemamaena.ir/wp-content/uploads/2024/05/Cillian-Murphy-5-599x275.jpg)
کیلین مورفی بازیگر و تهیه کننده فیلم «چیزهای کوچک مانند این» داستان ساده و تاثیرگذار آن را موجب موفقیتش میداند
به نقل از ورایتی، یکی از مشغولترین چهرههای سال پیش قطعاً کیلین مورفی است، که برای بازی در نقش اصلی فیلم تحسین شده «اوپنهایمر» جایزه اسکار و بفتا را به گلدن گلوب افزود.
اما او پارسال با فیلم «چیزهای کوچک مانند این» که به عنوان افتتاحیه برلیناله انتخاب شد هم حسابی سروصدا کرد. این فیلم ممکن است فیلمی با انفجار بسیار کمتر نسبت به «اوپنهایمر» باشد، اما با اقتباس از کتابی ساخته شده که نامزد جایزه بوکر بود (نوشته کلر کیگان که نویسنده «آرامش» هم است که کمتر از آن تاملبرانگیز نیست و فیلم موفق «دختر» برمبنای آن ساخته شد). در این فیلم مورفی در نقش بیل که کارش حمل و نقل زغال سنگ در دهه ۱۹۸۰ ایرلند و یک پدر فداکار است، بازی میکند. او فعالیتهای آزاردهندهای را در صومعه محلی – به رهبری خواهر مری راهبه وحشتناک (با بازی امیلی واتسون) – کشف میکند.
«چیزهای کوچک مانند این» که توسط مت دیمون و بن افلک در کمپانی «آرتیستز اکوییتی» تهیه و تامین مالی شده، همچنین اولین فیلم از کمپانی جدید مورفی است که در کنار تهیه کننده آلن مالونی راهاندازی کرده و اسمش را «فیلمهای بزرگ» گذاشتهاند.
مصاحبه با کیلین مورفی درباره این فیلم جدید انجام شده است:
من به پاسخی که «اوپنهایمر» دریافت میکند، افتخار میکنم و بسیار خوشحالم که از این فیلم تجلیل میشود. اما من «چیزهای کوچک مانند این» را ۶ ماه پس از اتمام «اوپنهایمر» ساختم و نمیشد کاری متفاوتتر از این انجام داد. من واقعاً به این فیلم افتخار میکنم، بنابراین صحبت کردن درباره آن را دوست دارم.
من کتاب را خوانده بودم و واقعاً حس میکردم میتواند یک فیلم باشد. با دوستم آلن مالونی که ۴ فیلم قبلی را با او کار کردهام، شاید پنج تا، تماس گرفتم و تصمیم گرفتیم این فیلم را با هم تولید کنیم. ما حقوق کتاب را گرفتیم و بعد وقتی در «اوپنهایمر» بودم، سر یک صحنه شبانه در صحرا با مت، وقتی دور هم نشسته بودیم، این را برای او مطرح کردم. او اتفاقاً داشت با آلن مالونی برای یک مستند درباره U۲ کار میکرد، بنابراین همه چیز کاملاً عجیب بود. دیمون و افلک همان زمان در حال راهاندازی استودیوی جدید خود بودند و ما فیلمنامه را برایشان فرستادیم و آنها آن را دوست داشتند. آنها شرکای فوقالعادهای بودند، زیرا واقعاً به ما اجازه دادند فیلمی را بسازیم که میخواستیم بسازیم، که با توجه به اینکه آنها خودشان فیلمساز هستند، جز این انتظار نمیرود
در ظاهر داستان بسیار کوچکی است. اما وقتی خواندمش، بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و احساس کردم که در واقع چالش با موضوع بسیار مهمی است و همچنین احساس کردم که یک جور جهانی بودن در آن وجود دارد. در عین حال خیلی جذب این شخصیت شدم که شخصیت ایرلندیای است که برایم شناخته شده است و با آن آشنا بودم. در ظاهر، به نظر میرسد او زندگی کاملاً سادهای دارد، اما آنچه او با آن دست و پنجه نرم میکند و در طول داستان پشت سر میگذارد بسیار پیچیده است. بنابراین فکر کردم اگر اقتباس درستی از کتاب انجام دهیم، میتواند فیلم زیبایی باشد.
امیلی اولین انتخاب برای خواهر مری بود. من همیشه طرفدار او هستم. او به فیلمنامه پاسخ داد و گفت بله. و بعد از تیم میلانتس که در فصل ۳ «پیکی بلایندرز» با او کار کرده بودم، خواستم آن را کارگردانی کند. او کارگردانی خیره کننده است. او بلژیکی است و من لزوماً نمیخواستم یک فرد ایرلندی آن را کارگردانی کند. احساس کردم حتی اگر ایرلندی نباشد شاید بهتر باشد.
فکر نمیکنم از حدود سال ۲۰۱۰ در کشورم فیلمبرداری کرده باشم. از آن زمان تاکنون تئاتر زیادی در آنجا انجام دادهام، اما فیلمی نساختهام. بنابراین خیلی خوب بود که برگشتم و با گروه دوستانم که در گذشته با آنها در فیلمها کار کردهبودم، کار کردم.
نمیدانم فقط دارم کار میکنم. در طول «پیکی بلایندرز» هم کار میکردم. بنابراین، برای من، این فقط کار است. فکر میکنم اگر از هر بازیگری بپرسید، هیچکدام از ما برنامهای در ذهن نداریم، این کاملاً تصادفی است و بستگی به چیزی دارد که سر راهتان قرار میگیرد. گاهی اوقات شما کمی در آن جایگاه تعیین کنندهتری دارید، مثل همین فیلم. چون من تولیدکننده هم بودم کمی متفاوت بود. اما از نظر برنامه پنج ساله، نه من چنین برنامهای ندارم، فقط سعی میکنم کیفیت را بالا نگه دارم.
فکر کردیم اگر آن را «چیزهای کوچک» بنامیم، ممکن است کمی غیر جاهطلبانه باشد.
در این مرحله نمیتوانم چیز بیشتری بگویم. اما من همیشه گفتهام که دوست دارم در فیلم بعدی نقش داشته باشم زیرا آن فیلم همه چیز را برای من تغییر داد و من به آن فیلم و آن بچهها الکس [گارلند] و دنی [بویل] علاقه زیادی دارم. من هیچ وقت فیلمهای خودم را تماشا نمیکنم، به جز آن فیلم. همیشه در حوالی هالووین پخش میشود و در طول همه گیری مردم دایم برای من کلیپ میفرستادند و من آن را به فرزندانم هم نشان دادم. آن فیلم واقعاً هنوز سرپا ایستاده است، باوجود اینکه حدود ۲۳ سال سنش است. بنابراین من واقعاً هیجان زده هستم که گروه را دوباره گرد هم بیاوریم تا یکی دیگر بسازیم.
آنقدر که پیش بینی میکردم نقدهای زیادی بگیرم نبوده است. اما قطعاً بهتر شدهام زیرا در ۳ فصل آخر «پیکی» بهعنوان مدیر اجرایی کار کردم و درگیر همه آنها شدن از برش و تدوین، و بعدش هم تولید «چیزهای کوچک» یعنی باید فقط تماشا کنی و فقط به دنبال داستانهای تاثیرگذار بعدی بگردی.